فرایند شکل گیری محوطه ی باستانی چالتاسیان، از هزاره ی پنجم تا هزاره ی دوم قبل از میلاد محوطه ی باستانی چالاسیان که در حاشیه ی غربی شهرستان پیشوا و در فاصله ی 5 کیلومتری از آن واقع شده در حال حاضر محوطه ای متشکل از سه برجستگی آسیب دیده و نسبتاً کم ارتفاع و گستره ای مسطح از زمین های کشاورزی است که مستقیماً بر روی لایه های فرهنگی ادوار مختلف این محوطه ی باستانی قرار گرفته اند. آن چنان که ذکر شد، این محوطه که در پائیز سال 1391، با منظور لایه نگاری و تعیین عرصه و پیشنهاد حریم مورد کاوش و مطالعه قرار گرفته، به واسطه ی واقع شدن در میان زمین های کشاورزی متأثر از دست اندازی های فراوان بوده و شکل امروزی آن تنها نشان دهنده ی کمتر از 10 درصد از وسعت واقعی آن در طی مراحل پس از شکل گیری محوطه می باشد. یافته های حاصل از مطالعه ی آماری پراکندگی سفال های ادوار مختلف، مبتنی بر فراوانی آن بر روی سطح، حکایت از آن دارد که محوطه ی مورد نظر شواهدی قطعی از سه دوره ی فرهنگی مس و سنگ میانی و جدید (سیلک III4-5، سیلک III6-7 و سیلک IVa) و عصر آهن I را در بر داشته است. ضمن این که با توجه به قوت لایه های سفال خاکستری در این محوطه و وجود شواهد پراکنده ای از سفال های خاکستری رنگ مشابه با آنچه که در کاوش های محوطه ی باستانی قلی درویش (سرلک، 1389) به عنوان سفال گذار از عصر مفرغ به عصر آهن I معرفی شده اند می توان نیم نگاهی هم به احتمال وجود لایه های عصر مفرغ نیز در آن داشت. اما آنچه در رابطه با این محوطه جالب توجه می نماید، فرایند شکل گیری و عوامل جغرافیائی دخیل در آن است. طبیعی است که چنین محوطه ی وسیعی در دوره ی حیاط خود نیازمند منابع مطمئنی از آب بوده تا بتواند به بقای خود ادامه دهد. بستر خشک و نسبتاً جدید شاخه ای از رودخانه ی جاجرود که با فاصله ای دو تا سه کیلومتری از شرق این محوطه ی باستانی واقع شده زمانی در مسیر بالادست خود محوطه هایی نظیر شغالی و سفالین را پشت سر می گذاشته و بستر قدیمی تری که در حاشیه ی شرقی چالتاسیان شناسایی شده می تواند به عنوان بخشی از مسیر باستانی این رودخانه یا یکی از شاخه های آن در نظر گرفته شود که از شمال به جنوب جریان داشته است. به ویژه اینکه محوطه ای نظیر تپه شغالی پیشوا از نظر گاه نگاری ضمن دارا بودن لایه هایی از دوره ی گذار از نوسنگی به مس و سنگ، لایه های قابل توجهی از دوره ی مس و سنگ میانی و دوره ی پروتو ایلامی را نیز دارا بوده است. با توجه به این یافته ها و با تکیه بر تحلیل سه بعدی (مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیائی) اطلاعات حاصل از گمانه های در نظر گرفته شده به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم که در فواصل مختلف در پیرامون محوطه مورد کاوش قرار گرفته اند و ایجاد ارتباط زمانی و مکانی میان لایه های کاوش شده، وجود لایه های گسترده ای از دوره ی مس و سنگ میانی (سیلک III4-5) در گمانه هایی که در ضلع جنوبی محوطه و حاشیه ی جاده ی ارتباطی ورامین و پیشوا مورد کاوش قرار گرفته کاملاً محرز شده است که خود معرف نقطه ی آغازین استقرار در چالتاسیان می باشد. این بخش از محوطه امروزه در زیر جاده ی خاکی مسیر محوطه پنهان شده است. با نگاهی به مستندات دوره های بعدی که شامل یافته های مؤید وجود لایه های متعلق به عصر مس و سنگ جدید (سیلک III6-7و IVa) و عصر آهن در شمال استقرارگاه متعلق به عصر مس و سنگ میانی می باشد و در نظر گرفتن شیب شمال به جنوب دشت و رودخانه های جاری در آن می توان دریافت که مرکزیت استقرار در چالتاسیان در طول زمان به سمت شمال متمایل بوده و لایه های عصر آهن در سه برجستگی شمالی، شرقی و مرکزی محوطه به احتمال فراوان بر بلندایی مشرف بر زمین های اطراف شکل گرفته بوده و البته، این قطعاً بی تأثیر از تغییرات رودخانه ی جاری در حاشیه ی این محوطه نبوده است. واژگان کلیدی: چالتاسیان، فرایند شکل گیری، تحلیل سه بعدی، عصر مس و سنگ، عصر آهن |